اخیراً رئیس جمهور سابق کشورمان با گروههایی از دوستانش دیدار و درمیان آنها سخنانی میفرمایند که برخی جملات آن در رسانهها منعکس میشود.
یکی از این جملات اخیر ایشان که با استقبال شدید رسانههای مدعی اصلاحات و همچنین بی بی سی و صدای آمریکا و ... روبرو شده، چنین است: «در حکومتهای خودکامه انتقاد یعنی براندازی»
رئیس جمهور سابق کشورمان در این جمله ایهامدار و کنایهآمیز مشخص نکردهاند که منظورشان از «حکومتهای خودکامه» دقیقاً کدام حکومت در جهان امروز است و چه کشوری مصداق این جمله ایشان بوده است اما اگر برخی مخاطبان این سخن، تصور کنند این جمله کنایهآمیز به جمهوری اسلامی ایران برمیگردد، محض اطلاع شان باید یادآوری شود در ایران امروز، انتقاد با براندازی تفاوت کاملاً روشن و شفافی دارد.
ما در پایگاه اینترنتی الف با شدیدترین الفاظ به مسوولان اجرایی طراز اول کشور انتقاد میکنیم. ما به عنوان یک رسانه، با تمام توان جلوی تصمیمات و رفتارهای غیرقانونی آقای احمدی نژاد می ایستیم و با صریح ترین بیان ممکن دروغگوها و منافقان رسوخ کرده در حکومت را رسوا می کنیم، اما کسی از انتقادهای ما تلقی براندازی ندارد چرا که در چارچوب قانون و مستند به قانون انتقاد می کنیم.
برخلاف جمله اخیر غیرشفاف و ایهام دار آقای خاتمی، «براندازی»؛ تعریف و مصداق مشخص دارد. براندازی یعنی «طراحی و اجرای برنامهای برای تغییر حکومت از روشهای غیرقانونی» این برنامه میتواند از مسیر اقدام مسلحانه و یا از طریق نرم باشد. منظور از براندازی نرم یا کودتای نرم، استفاده از انواع رسانهها برای فضا سازی دروغ، ایجاد شایعه و فریب گسترده افکار عمومی برای اقدام به نافرمانی مدنی و اعمال انواع فشارها بر نهادهای رسمی و قانونی برای اجرای خواستههای طراحان براندازی یا کودتای نرم است.
براندازی با انتقاد تفاوت روشن دارد. اکنون چند نمونه اقدام به براندازی اعم از سخت یا نرم را یادآوری میکنیم شاید حافظه آقای خاتمی بخاطرشان بیاورد که سال گذشته چه در چه فاجعه خیانت باری نقش آفرینی کردهاند:
*ایجاد شایعه درباره پیروزی قطعی مهندس موسوی و ارسال گسترده شایعه فوق به موبایلهای شهروندان، مصداقی از یک عملیات براندازی نرم است.
*اینکه یک نامزد انتخابات ساعت 23 روز انتخابات خود را در جمع خبرنگاران پیروز قطعی؛ «پیروز قطعی» انتخابات معرفی کند، در شرایطی که در اکثر شهرهای بزرگ هنوز صندوقها بازنشده بود، مصداقی از یک عملیات براندازی نرم است.
*اینکه نامزد معترض به نتیجه انتخابات بجای شکایت به ناظر رسمی و قانونی انتخابات و ارائه سند برای ادعای تقلب، هواداران خود را به اعتراض خیابانی دعوت کند، مصداقی از یک عملیات براندازی است.
*وقتی عدهای اوباش درون یک تجمع اعتراضی (25 خرداد- خیابان آزادی) نفوذ میکنند و به شکلی سازماندهی شده به یک مرکز نظامی حاوی اسلحه حمله میکنند، این تدارک برای عملیات براندازی مسلحانه است...
آقای خاتمی، تفاوت انتقاد و براندازی را متوجه شدید؟
ظاهراً تعلل دستگاه قضایی در محاکمه سران کودتای سال 88 آنها را گستاخ و طلبکار هم کرده است.
نخیر آقای خاتمی، حتی اگر این دنیا هم بخاطر همکاریتان با سران کودتا محاکمه نشوید، ننگ همکاری با براندازان و ننگ بازیگری به عنوان مهرهای از کودتای انگلیسی آمریکایی سال 88 تا قیام قیامت و تا پل صراط بر پیشانی شما حک شدهاست و این دنیا و دنیا باید جوابگوی کارهایتان باشید.
نظام جمهوری اسلامی خیلی نجابت کرد که عملکرد دوستان شما در سال 88 را «فتنه» نامید چرا که آن کارها و مصداقهایی که اشاره شد، چیزی بیش از فتنه و دقیقاً مصادیق یک عملیات کودتا و براندازی بود.
آقای خاتمی، درست است که برخی مسوولان سینه گشادهای در برابر انتقاد ندارند و بعضاً منتقد را منکوب میکنند- روشی که امروز دولت با منتقدان باند مشایی و رحیمی پیش گرفته است- اما انتقاد با براندازی کاملاً فرق دارد. لطفاً مغالطه نفرمایید.
نوشته شده توسط مجید در دوشنبه 89/5/25 و ساعت 10:41 عصر |
نظرات دیگران()